دخالت اقلیم در پیدایش ناهمواری ازبرخورد بین کره سنگی و کره هوا نتیجه می شود. نحوه دخالت اقلیم چه در زمینه هوازدگیو چه در ارتباط با تاثیر مکانیکی فرایندهای شکل زائی، در سطح خشکی ها بسیار متغییرمی باشد. دخالت مستقیم اقلیم در پیدایش ....
برای مطالعه ی بیشتر به ادامه مطالب مراجعه کنید..
دخالت اقلیم در پیدایش ناهمواری ازبرخورد بین کره سنگی و کره هوا نتیجه می شود. نحوه دخالت اقلیم چه در زمینه هوازدگیو چه در ارتباط با تاثیر مکانیکی فرایندهای شکل زائی، در سطح خشکی ها بسیار متغییرمی باشد. دخالت مستقیم اقلیم در پیدایش ....
ژئومورفولوژی (زمین ریخت شناسی )
دخالت اقلیم در پیدایش ناهمواری ازبرخورد بین کره سنگی و کره هوا نتیجه می شود. نحوه دخالت اقلیم چه در زمینه هوازدگیو چه در ارتباط با تاثیر مکانیکی فرایندهای شکل زائی، در سطح خشکی ها بسیار متغییرمی باشد. دخالت مستقیم اقلیم در پیدایش ....
ژئومورفولوژی (زمین ریخت شناسی )
دخالت اقلیم در پیدایش ناهمواری ازبرخورد بین کره سنگی و کره هوا نتیجه می شود. نحوه دخالت اقلیم چه در زمینه هوازدگیو چه در ارتباط با تاثیر مکانیکی فرایندهای شکل زائی، در سطح خشکی ها بسیار متغییرمی باشد. دخالت مستقیم اقلیم در پیدایش ناهمواری ها در مناطقی که فعالیت های کنترلنشده انسان باعث رخنمون یافتن فراوان سنگ ها می شود و یا در مناطقی که بر اثر کمآبی یا سرمای شدید غالبا عاری از پوشش گیاهی می باشد، سازندهای سطحی کم ضخامت وغالبا پراکنده که ازلحاظ خاکشناسی تحول کافی نیافته اند ظاهر می شود.
ژئومورفولوژی اقلیمی ناهمواریها را در ارتباط با آب و هوا بررسی می کند و دنبالهژئومورفولوژی دینامیکی است، زیرا ژئومورفولوژی دینامیکی تضاد عملکرد پدیده های رادر سطح زمین مطالعه می کند که بین عوامل و فرایند های فرسایش حاصل شده اند. بهعبارت دیگر ویژگی های ساخت یک ناهمواری از طریق عوامل مختلف یک سیستم شکل زائیتجزیه و تحلیل می شود. ژئومورفولوژی اقلیمی به نحوی چهره ظاهری ناهمواری را بررسیمی کند در حالی که ژئومورفولوژی ساختمانی استخوان بندی ناهمواری را در ارتباط بااهمیت نسبی و نظم و ترتیب توده های از سنگ را مطالعه می نماید که در برابر فرسایشمقاومت های متفاوتی دارند.
در این بحث بعد از تجزیه وتحلیل ارتباط ناهمواریبا اقلیم، جغرافیای این ناهمواریها در محدوده های بزرگ اقلیمی در سطح دنیا مطالعهخواهدشد. این مطالعات به ما امکان می دهد تا ارتباط کامل این پدیده را بامحیط هایکنونی زیست اقلیمی ارزیابی کنیم.
ژئومورفولوژی یکی از شاخه های جغرافیای طبیعی و از پایه های اساسیعلوم جغرافیا است که با ایجاد پل و گذرگاهی با سایر رشته های علوم طبیعی و زمینپیوند خورده است. ژئومورفولوژی ترکیبی از سه واژه ژئو به معنای زمین، مورف به معنایشکل، لوژی به معنای شناسایی می باشد. به نظر می رسد علم اشکال زمین که معادل فارسیآن است از عنوان پیکر زمین شناسی که قبلاً به کار می رفت و ریخت شناسی که در حالحاضر برای ترجمه به فارسی این کلمه انتخاب شده است، مناسبتر است. ظاهراً آنچه ازکلمه ترکیبی ژئومورفولوژی استنباط می گردد، توصیف شکل هندسی ناهمواریهای پوسته زمیناست و این بحث توپوگرافی را در نظر می گیرد که خود شاخه ای از ژئومورفولوژیاست.
خلاصه کلام، در قلمرو دانش ژئومورفولوژی، علاوه بر اینکه به توصیف صحیح،کامل و ژنتیک اشکال ناهمواریها توجه خواهیم داشت، در منشاء و کیفیت و عوامل بیشماری که در تغییر اشکال و یا در شکل گیری نوین پوسته زمین موثرند، به تفسیر وتبیین خواهیم نشست. منظور از تحلیل واژه ژئومورفولوژی تنها تعریف ین علم نبوده بلکهمهم آشنایی بامفهوم، روش و متدلوژی این دانش است که هرپژوهشگر علوم زمین باید بر آناحاطه کامل داشته باشد.
مطالعه تاریخچه پیدایش و تحول علم ژئومورفولوژی،نشانگر این واقعیت است که از نیمه قرن بیستم به این طرف، توجه به ارتباط پدیده هایدرون موضوعی ژئومورفولوژی و نیز رابطه آن با پدیده های سایر علوم طبیعی و زمین وعوامل انسانی سبب شد که ژئومورفولوژی با جهش خاصی درراه توسعه و پیشترفت حرکت کند وبا ایجاد مناسباتی بین پدیده های مورفولوژی و داده های انسانی بر جنبه کاربردی آندر برنامه ریزی ها و عمران های ناحیه ای تاکیدشود.
حال لازم است ژئومورفولوژیبارشته های دیگری مانند اقلیم شناسی، زمین شناسی، گیاه شناسی، اکولوژی، خاکشناسی،هیدروژئولوژی در ارتباط باشد تا بتواند تمام مسائل در یک اکوسیستم را در نظر گرفتهو با هماهنگی با سایر رشته های علمی در طرح های جامع زمین شناسی، مرتع داری،آبخیزداری، بیابان زدایی، جنگل داری، محیط زیست و به طورکلی آمایش سرزمین نقش خودرا ایفا کند.امید آنکه مطالب مورد بررسی در این مجموعه مورد استفادهدانشجویان و کارشناسان علوم زمین و جغرافیا وسایر علاقه مندان قرار بگیرد.
تاریخچه پیدایش و تحول علم ژئومورفولوژی
قدیمی ترین اطلاعات مربوط به مسائلژئومورفولوژی را، با مفهوم و تعبیر علمی و مدرن در آثار ارسطو می توان یافت. ارسطودر سال324 قبل از میلاد آناتومی، فیزیولوژی مقایسه ای، منطق، تاریخ فلسفه و زمینشناسی را بوجود آورد. او اولین کسی است که در موردگسترش دلتای رودخانه ها و به جاگذاری رسوبات در دریاها، مطالبی را بیان داشته و زمین را به عنوان کره ای که دائمادر حال تحول است توصیف می کند. به نظر ارسطو، تحول شکل زمین یا آرام و دائمی بوده ویا به طرز ناگهانی و در اثر بروز پدیده هایی شدید انجام می گیرد. درباره علل اینتحول از عمل رودخانه ها و دریاها بحث شده که منجر به تسطیح اجتناب ناپذیر کره زمینمی شود.
حدود یک قرن پس از ارسطو، اراتوستن فیلسوف و ریاضی دان یونانی،نظراتی در مورد تحول چهره زمین در رابطه با اعمال رودخانه ها و دریاها بیان داشته ونتیجه اثرات آنها را در هموار شدن زمین نشان داده است.
برناردپالیسی ازدانشمندان عصر رنسانس در رابطه با مسائل ژئومورفولوژی افکار مدرنی بیان می کند کهبه برخی از آنها اشاره می کنیم:
الف) بین اعمال نیروهای داخلی و خارجی یک رقابتمنطقی وجود دارد که اولی منجر به پیدایش کوهها و دومی منتهی به تخریب و هموار شدنآنها می گردد.
ب) با توجه به تنش کند کننده ای که گیاهان دربرابر جریان آبهادارند، رقابت بین گیاهان و اعمال تخریبی آبهای روان مشخص می شود. در این رابطه فکرکاشتن درختان برای جلوگیری از فرسایش به خوبی مشخص می شود.
ج)پدیده هایبیرونی در فراهم آوردن موادی که سنگها را تولید می کنند، نقش موثری دارند.
د) بین پیدایش و تغییر شکل ناهمواریها و تولید خاکها، یعنی عوامل ژئومورفولوژیک وخاک شناسی، روابط خاصی وجود دارد.
تحول دانش ژئومورفولوژی در قرن نوزدهم میلادی:
در نیمه اول قرن نوزدهم لوئیآگاسیز(1873) 1807) زمین شناس و دیرینه شناس معروف سوئیسی، گسترش یخچالها و نقش آنهارا در تغییر شکل ناهمواریها تائید می کند و به این ترتیب اعمال یخچالها به عنوانعامل دیگر ژئومورفولوژی شناخته می شود.
روتیمیه زمین شناس دیگر سوئیسی در سال 1869 در مورد اثرات نیروهای درونی مطالعاتی انجام داد.در سال 1858 برایاولین بار عبارت ژئومورفولوژی به وسیله نومن بیان می شود. هیم دانشمند آلمانی درسال 1878 تاثیرتکتونیک را در ناهمواریها به صورت علمی بیان می کند.
ریختوفنرا می توان جزء پایه گذاران ژئومورفولوژی در آلمان به شمار آورد که در سال 1886برای اولین بار در مورد اثرات انواع آب و هوا به ایجاد ناهمواریها اظهار نظر کردواساس ژئومورفولوژی آب و هوایی را پی ریزی کرد.
در نیمه دوم قرن نوزدهمژئومورفولوژی با تئوری ویلیام موریس دیویس (1934) 1850) در امریکا به مرحله جدیدی پانهاد. علم اشکال ناهمواریهای زمین را که در سال 1858 توسط نومن" ژئومورفولوژی" نامیده شد و سپس در سال 1894 این عبارت توسط البرت پانگ معروفیت پیدا کرد و تا آنزمان یکی از شاخه های فرعی زمین شناسی محسوب می شد، دیویس به شکل علمی تخصصی با هدفو فرهنگ ویژه خود تعریف کرد و به این علم نظام عقیدتی انسجام یافته ای بخشید واصالت آنرا تثبیت نمود. از این نقطه نظر دیویس را می توان بنیانگذار و پدرژئومورفولوژی به عنوان علم تخصصی دانست.
همچنین از جنگ جهانی دوم به بعد درفرانسه نسل جدیدی از ژئومورفولوژی ظاهر می شود.که بر حسب اوضاع روش های گوناگونی رادنبال می کنند. در آن میان ژئومورفولوژی آب وهوایی، که از مکتب های آلمانی سرچشمهگرفته است از توسعه خاصی برخوردار می گردد. تریکار یکی از بزرگترین ژئومورفولوگ هایجهان از همان آغاز کاربر مبنای این روش حرکت کرده و موفقیت های قابل تحسینی را، بهویژه در توسعه مفاهیم جدید این علم بدست می آورد. بطوری که بر اساس همین زیر بنایعلمی، درسال 1955 اولین بیانیه تشریحی سیستماتیک و مفصلی را ارائه می دهد. اینبیانیه به اندازه ای مورد توجه قرار گرفت که بیرو یکی از برجسته ترین ژئومورفولوگهای عصر حاضر و مولف اثرات زیادی در قلمرو ژئومورفولوژی علمی، بخش مهمی از آنرا درسال 1968 در کتاب معروف و ارزنده خود به نام "کلیات جغرافیای طبیعی" منتشر کرد.
نتیجه اینکه از نیمه دوم قرن بیستم به بعد ژئومورفولوژی، با کوشش محققانپرکار و خستگی ناپذیر، از حالت رکود و انزوا خارج می شودو دانشمندان با استفاده ازوسائل کار جدید و با توجه به تجزیه و تحلیل عوامل مختلف و پالئوژئوگرافی، تئوری ایندانش را به مرحله عمل در می آورند.
گرایش به سوی ژئومورفولوژی کاربردی بسیاراهمیت یافته و جنبه بین المللی پیدا کرده است و می تواند در انتخاب مکان های مناسبجهت تاسیسات عظیم و سکونتگاه های مخصوص انسانها و یافتن راه حل های مناسب برای بلایای طبیعی که در برنامه ریزی عمران ناحیه ای بروز می کند کمک های موثری را انجامدهد.
مفاهیم ژئومورفولوژی نوین و ژئومورفولوژی کاربردی
ژئومورفولوژی کاربردی پساز توصیف منطقی و ژنتیک پدیده ها و طبقه بندی موضوعات بر مبنای آن به تفسیر و توضیحعلمی و منطقی آنها می پردازد. حالت ژنتیک پدیده ها یکی از مهمترین ویژگی هایی استکه در ژئومورفولوژی نوین با اهمیت خاصی مورد توجه قرار می گیرد. جنبه کاربردیژئومورفولوژی با همین خصوصیات ژنتیکی در ارتباط است، زیرا ژنتیک در مورفولوژی،تدوین اصول و قواعد پیدایش اشکال مختلف ناهمواریها و شکل بندی و تحول بعدی آنها رابه صورت منطقی و مستدل، امکان پذیر می سازد. تدوین این قواعد بر اساس تغییر پذیریاشکال زمین با آهنگ های متفاوت انجام می شود.
علل تغییراتاشکال زمین را باید در نیروهایی جستجو کرد که دردو طرف پوسته به آن فشار می آورند وسخت با یکدیگر در ارتباط هستند. اگر از برخی نیروهای درونی سانحه بار مانند زمینلرزه ها، آتشفشان هاو .... صرفه نظر شود، می توان چنین نتیجه گیری کرد که نیروهایبیرونی در تخریب و ایجاد تغییرات عمده اشکال ناهمواریهای روی زمین مداخله دائمیدارند. انسان از مدتها قبل با این تغییرات و ویرانیهای حاصل از آنها آشنایی پیداکرده و حتی برای جلوگیری از خطرات یا نتایج زیان بار آنها به فکر چاره و مقابله نیزافتاده است. اما خود انسان، در اکثر موارد، در تغییر این پوسته، نقش موثری دارد. آگاهی از تغییرات اشکال پوسته زمین و نحوه آنها و نیروهایی که موجب این تغییرات میشود، مقدمات موضوعات ژئومورفولوژی کاربردی را فراهم می آورد. همچنین ژئومورفولوژیدر مقیاس وسیعی با فعالیتهای انسانها و مسائل آنها مرتبط است. برای اینکه فعالیتهای وی بازدهی دلخواهی داشته باشد، باید متناسب با دینامیک محیط و با در نظر گرفتننقش عوامل مورفوژنیک تنظیم شود. در اینجاست که مطالعات ژئومورفولوژی که بر اساسمفاهیم جدید آن انجام شده است، با فراهم آوردن اطلاعات دقیق از مورفودینامیک محیط وشناخت مناطق با ثبات و یا ناپایدار و محاسبه میزان پایداری و یا آسیب پذیری آن درارتباط با نوع فعالیت، در خدمت انسان قرار می گیرد. در این صورت ژئومورفولوژی دقیقامفهوم کاربردی را، به معنی واقعی کلمه پیدا می کندو می تواند بسیاری از مشکلات راکه در برنامه ریزی های عمران ناحیه ای در زمینه های مختلف، از قبیل عمران، توسعهکشاورزی، جاده ها، سد سازی، استخراج معادن، مدیریت محیط طبیعی مطرح می شود، حل کردهو پاسخ های مناسب را برای مسائل متعددی که در این رابطه عنوان می شود، فراهم آورد.
به همین جهت بعد از جنگ جهانی دوم ژئومورفولوژی کاربردی، در اغلبکشورهای جهان با روش سیستماتیک و با اهمیت خاصی مورد توجه قرار گرفته است و بررسیعوامل گوناگون را بطور ترکیبی مد نظر می گیرد و می تواند پاسخگوی نیازهای برنامههای کشاورزی، ساختمانی، عمرانی و.... باشد.
ژئومورفولوژی و موضوعاتمورد مطالعه در قلمرو کره زمین